صفحه 352
مسئله 2289- زمينهايى كه صاحب معيّنى ندارد
و آثارى از آبادى در آن نيست، چه در اصل باير باشد مانند بيابانها و كوهها و
درّهها و چه بعد از آباد شدن باير شده باشد، مثل زمينهايى كه صاحبان آنها از آن
اعراض كرده باشند، ملك حكومت اسلامى است، ولى اگر كسى آن را آباد كند، مالك مىشود،
مگر در صورتى كه حكومت اسلامى ممانعت نمايد.
مسئله 2290- اگر حكومت اسلامى از احياى زمينى
جلوگيرى نمايد، كسى نمىتواند در آن تصرّف نمايد و اگر آن را آباد كند، مالك آن نمىشود.
مسئله 2291- كسى كه زمين موات را احيا
مىنمايد، لازم نيست شيعه باشد، بلكه هر كس گرچه كافر باشد با آباد نمودن زمينهاى
موات، مالك آن مىشود، مگر آنكه محارب (در حال جنگ با مسلمين) باشد.
مسئله 2292- زمينها و بناهايى كه مالك معيّن
دارند، تا وقتى كه صاحبان آنها اعراض نكرده باشند يا شك شود كه اعراض كردهاند يا
نه، گرچه خراب شود يا آن را رها نموده باشند، كسى نمىتواند آن را آباد نمايد و با
آبادنمودن مالك آن نمىشود.
مسئله 2293- آنچه كه در زمينهاى موات باشد،
مانند بوته و درخت و سنگ و معدن و غيره، مانند خود زمين ملك حكومت اسلامى است، ولى
اگر كسى در آنها تصرّف كند، مالك مىشود، مگر آنكه حكومت اسلامى ممانعت نمايد.
مسئله 2294- زمينهايى كه در اصل آباد بوده
مانند جنگلها و نيزارها، ملك حكومت اسلامى است و هر كس در آن تصرّف و اصلاح نمايد،
مالك مىشود، مگر آنكه حكومت اسلامى منع نمايد.
مسئله 2295- استفادۀ متعارف از جنگلها مانند
استفاده از چوبها براى ساختمان شخصى يا تهيۀ زغال براى مصرف يا هيزم اشكال ندارد،
مگر آنکه دولت اسلامى منع كند.
مسئله 2296- آباد نمودن زمين موات به اين است
كه آن را تصرّف كند و در آن ساختمان، ديوار، درختكارى، كندن چاه و قنات انجام دهد
يا آن را براى كشاورزى و مانند آن آماده نمايد.
مسئله 2297- احيا بايد به قصد استفادۀ خود
احياكننده يا بستگان نزديكش باشد، نه سودجويى و فروش زمين، و بايد به مقدار متعارف
باشد نه مثل شهركسازى و مانند آن.
صفحه 353
مسئله 2298- زمينهاى آبادى كه در صدر اسلام
با جنگ به دست مسلمين افتاده، قابل خريد و فروش نيست، ولى در اين زمان كه معلوم
نيست آيا اين زمينها (در ايران و عراق و ...) در صدر اسلام آباد بوده يا نه، ملك
كسانى است كه زمين در تصرّف آنهاست و خريد و فروش و ساير تصرّفات در آن جايز است.
مسئله 2299- زمينهايى كه معلوم نيست سابقاً
چگونه بوده، ملك كسى است كه زمين در دست اوست و خريد و فروش آن و ساير تصرّفات
اشكال ندارد.
مسئله 2300- محدودۀ خاصى كه براى شهر، ده،
مزرعه، چاه، قنات، درخت و مانند آنها براى استفادۀ اهل و صاحبان آنها قرار داده
مىشود، حريم آن مىباشد و كسى بدون اجازۀ آنان نمىتواند در آن تصرّف نمايد و
حريم هر چيزى حدّ معيّنى است كه با چيزهاى ديگر فرق دارد و آن مقدارى است كه باعث
ضرر نشود، مثلاً حريم چاه يا قنات حدّى است كه كندن چاه يا قنات ديگر موجب ضرر به
آنها نگردد.
مسئله 2301- چراگاه هر محلّى، حريم آنجاست و
كسى بدون اجازۀ اهل آنجا، حقّ تصرّف و استفاده از آن را ندارد، ولى اهل آن محل
همانطور كه مىتوانند از آن چراگاه استفاده نمايند، مىتوانند آن را اجاره دهند.
مسئله 2302- علامت گذارى به وسيلۀ ديوار يا
سيم خاردار يا سنگچين نمودن و مانند اينها در زمينهاى موات به قصد تصرّف و احيا،
موجب حقّ براى علامتگذار مىشود و ديگرى حقّ تصرّف و احياى آن را ندارد كه به آن
در اصطلاح «تحجير» مىگويند.
مسئله 2303- تحجير بايد به مقدار احتياج
تحجير كننده يا بستگان نزديك او و نيز بايد به مقدار متعارف باشد و بيشتر از آن
موجب حقّى نمىشود.
مسئله 2304- اگر علامت تحجير از بين برود، حقّ
تحجير كننده از بين نمىرود، چه اينكه كسى با تعدّى و ظلم علامتها را از بين ببرد
يا به وسيلۀ زلزله و سيل و مانند اينها از بين برود.
مسئله 2305- معادن گرچه در ملك شخصى كسى پيدا
شود، ملك حكومت اسلامى است و در صورت ممانعت حكومت اسلامى، كسى حقّ تصرّف در آنها را
ندارد.
مسئله 2306- همۀ آبها چه زيرزمينى باشد يا
روى زمين مانند درياها و رودخانهها و نهرها و بركهها و چشمههايى كه مالك معيّن
ندارند، ملك حكومت اسلامى است و هر كس در آنها تصرّف كند مالك مىشود، ولى حكومت
اسلامى مىتواند از آن جلوگيرى نمايد.
صفحه 354
مسئله 2307- اماكن عمومى مانند مساجد و مشاهد
مشرّفه و پاركها و خيابانها و مانند اينها، همۀ مردم به مقدار متعارف حقّ
استفاده از آنها را دارند و كسى حقّ ندارد ديگرى را از استفاده منع كند و اگر كسى
جايى از آنها را تصرّف كرده باشد، اگر ديگرى به جاى او بنشيند غصب و حرام است.
مسئله 2308- استفاده از اماكن عمومى در غير
آن چيزى كه اين اماكن براى آن جهت قرار داده شده مانند استفاده از مسجد براى خواب
يا درس يا خريد و فروش و استفاده از پيادهرو براى دوچرخه و موتور و مانند اينها،
در صورتى كه با جهت مقررۀ آنها مزاحمت داشته باشد جايز نيست و در غير اين صورت
مانعى ندارد.
مسئله 2309- كسى كه جايى را تحجير كند يا
جايى از اماكن عمومى را براى استفاده تصرّف نمايد، گرچه مالك آن نمىشود، ولى نسبت
به آن حقّ اولويّت پيدا مىكند و مىتواند آن را به ديگرى واگذار كند، بلكه
مىتواند در مقابل گرفتن چيزى از حقّ خود صرفنظر نمايد.
مسئله 2310- علفها و بوتههاى بيابان و ماهيهاى
درياها و رودخانهها و پرندگان هوا و حيوانات صحرا و مانند اينها ملك حكومت اسلامى
است، ولى اگر كسى آنها را تصرّف كند مالك مىشود، مگر اينكه حكومت اسلامى جلوگيرى
نمايد.